به نام خداوند مهربان
سلام بر اولیای محترم؛
اگر بخواهید فرزندتان در خانه کاری را «یاد بگیرد» از چه شیوه هایی استفاده می کنید؟ آیا این شیوه ها مؤثر بوده است یا نه؟
پاسخ شما به این سؤال ها چیست:
- می دانید فرزندتان دوست دارد چه چیزهایی را یاد بگیرد؟
- می دانید فرزندتان در چه زمان هایی بهتر یاد می گیرد؟
- می دانید وقتی فرزندتان چیزی را یادگرفته است، رفتارش چگونه شده است؟
- می دانید تعریف فرزندتان از مدرسه چیست؟
- می دانید به نظر فرزندتان مدرسه آمدن برای چه چیزی است؟
سؤالاتی از این نوع نشان می دهد ما به عنوان والدین تا چه اندازه نسبت به یادگیری، چگونه یادگرفتن، برای چه یادگرفتن و باور به این که فرزندمان هم برای یادگرفتن دغدغه دارد یا خیر، اطلاعات داریم.
آیا ما تمام تلاش خود را به کار می بندیم تا فرزندمان آن طور که ما دوست داریم یاد بگیرد و یا این که کمک می کنیم تا او بداند یادگیری چیست و چگونه صورت می گیرد و علاقه در یادگرفتن چه نقشی دارد؟
خیلی از اوقات ما والدین به درستی نمی دانیم فرزندمان چه زمانی، در چه موقعیت مکانی و با فراهم بودن چه شرایطی بهتر یاد می گیرد و در چه موقعیت هایی برای یاد گرفتن تلاش می کند. همین باعث می شود تا تمام تلاش خودمان را به کار ببندیم تا او آن گونه که ما می گوییم یاد بگیرد و همین جا است که دچار مشکل می شویم. همین جا است که فرزندمان نسبت به مدرسه و فعالیت های آن بی علاقه می شود.
وقتی از یادگیری صحبت می کنیم، یعنی ابتدا از حواس پنج گانه استفاده می کنیم، بعد فکر می کنیم و سپس کاری را انجام می دهیم. وقتی فرزندمان پس از دیدن یک کارتن، سریال یا خواندن یک نوشته، سؤالی طرح می کند، می گوییم او در حال یادگیری است و اگر فکر می کنید سؤالی که می پرسد خوب نیست، معلوم است که آنچه دیده برایش مناسب نبوده است.
پس یادگیری همان تلاشی است که در مواجه با یک مسأله یا مشکل انجام می دهیم و فکر می کنیم که چگونه آن را حل کنیم.
مادران و پدران گرامی، ما در این مدرسه به دنبال این هستیم تا دانش آموزان با علاقه ی خودشان تلاش کنند تا یاد بگیرند و ما والدین نیز همراهی شان کنیم و نه دخالت. چرا که هر گونه دخالت در کار آشپزی یا رانندگی والدین می تواند باعث دلخوری، ناراحتی و خلاصه ناقص شدن کار شود. خوب است این باور را در مورد فرزندانمان نیز داشته باشیم و باور کنیم که مدرسه شرایط را فراهم می کند تا فرزندانمان متناسب با استعداد، توانایی و قابلیت هایشان تلاش کنند تا یاد بگیرند.
پدران و مادران گرامی؛ سعی کنید در ارتباط با پاسخ سؤالاتی که در ادامه می آید، با همدیگر گفتگو کنید و با سبک مدرسه نیز بیشتر آشنا شوید.
- مدرسه چگونه باشد تا دانش آموزان با اشتیاق به مدرسه بیایند؟
- دانش آموزان چگونه یاد بگیرند تا از یادگیری خود لذت ببرند؟
- دانش آموزان چگونه یاد بگیرند تا یادگیری آنها عمیق باشد؟
- دانش آموزان چگونه یاد بگیرند تا از آنچه که یاد گرفته اند بتوانند در محیط بیرون مدرسه نیز استفاده کنند؟
ما سعی کردیم با فکر کردن به این پرسشها، مدرسه را به صورتی طراحی کنیم تا پاسخی به این پرسش ها باشد.
قبل از هر سخنی، ما دانش آموزان را دارای نوعی استعداد، مقداری توانایی و در نتیجه حدی از قابلیت می بینیم و به همین دلیل به هیچ صورتی به دنبال یکسان دیدن دانش آموزان نیستیم و بر همین اساس تمام تلاش خود را به کار می بندیم تا هر دانش آموز متناسب با شرایط خودش «رشد» کند. رشد کردن هم یعنی این که آهسته آهسته استعدادهایش شکوفا شود، استعدادهایی که می توان آنها را از علاقه هایش کشف کرد، توانایی هایی که داشته است تقویت شود و قابلیت هایش دیده شده و به آن ها احترام گذاشته شود.
با این تعریف ما:
«مدرسه را موقعیتی برای رشد دانش آموزان در جنبه های مختلف می دانیم.»
ما اعتقاد داریم که یاد گرفتن مفاهیم درسی می تواند با تقویت جنبه های دیگر در دانش آموزان همراه باشد.
- آیا می شود به صورتی کلاس فارسی را پیش برد که دانش آموزان به کتاب خوانی، اجرای نمایش و سرود و نوشتن علاقه مند شوند؟
- آیا می شود دانش آموز در کلاس ریاضی، جرات فکر کردن و حل مسئله را یاد بگیرد؟
- آیا می شود کلاس علوم تجربی به گونه ای باشد که دانش آموز را نسبت به اطرافش کنجکاو کند؟
- آیا می شود دانش آموز در کلاس هدیه های آسمان دوست داشتن همدیگر و هم دلی را تجربه کند؟
- آیا می شود دانش آموز در تربیت بدنی، به توانایی های خودش آگاه شود و به آن ها افتخار کند؟
- اگر اشتیاق را انرژی درونی افراد برای انجام فعالیتی بدانیم، به نظر شما دانش آموزان برای بودن در چنین مدرسه ای شوق نخواهند داشت؟
ما یادگیری را این طور تعریف می کنیم؛
«وقتی دانش آموز می بیند، می شنود، لمس می کند، بو می کند و می چشد اطلاعاتی را از محیط اطرافش دریافت می کند. این اطلاعات را به مغزش می برد که در آن جا یادگیری ها و تجربه هایی را از قبل دارد که این اطلاعات جدید با آن یادگیری های قبلی مثل یک همزن یا مخلوط کن (به این همزن یا مخلوط کن می گوییم پردازش) در هم مخلوط می شوند، یعنی در مغز فرزند ما اطلاعات جدید با دانسته های قبلی پردازش شده تا یک «دانسته ی جدید» شکل می گیرد، سپس این شکل جدید را به صورت های گوناگون مانند گفته، نوشته، حرکت، … از خود بروز می دهد.»
همیشه این دانسته ی جدید برای ما قابل احترام است و فعلاً هم به دنبال این نیستیم که آیا او این دانسته را درست ساخته است یا خیر، مهم عمل پردازش است که باید فرصت دهیم تا فرزندمان از خود بروز دهد.
- اگر به این تعریف دقت کنیم چه درک می کنیم؟
فردی که با دیدن، شنیدن، بو کردن، چشیدن و لمس کردن یعنی به کار بردن حواس پنج گانه یاد می گیرد؛ می گوییم او فعالیت «یادگیری» را انجام می دهد. فردی که از تجربیات و دانسته هایی که از قبل دارد در این فعالیت استفاده کرده و در نتیجه آنها در یادگیری او نقش مهمی دارد. همچنین «پردازشی» که فرد در ذهن می کند، اهمیت اساسی دارد. جالب ترین نکته ای که در این تعریف است این که یادگیری را می شود به روش های گوناگون ارائه داد؛ چیزی ساخت، چیزی نوشت، نمایش داد، آواز خواند، بازی کرد، ..
- اگر یادگیری در مدرسه ی ما این چنین باشد، یادگیری لذت بخش نخواهد بود؟
به تعریف مان از یادگیری برگردیم. مدرسه ای را تصور کنید که دانش آموزان براساس این تعریف یاد می گیرند. چه تصویری از این مدرسه در ذهن تان نقش می بندد؟ هر چه هست احتمالا پر از جنب و جوش است! احتمالا در تصویر شما دانش آموزانی هستند که منتظر دیده شدن نیستند، چون مدام در حال ارائه ی یادگیری های خود هستند.
انتظار داریم در چنین مدرسه ای یادگیری عمیق باشد؛ زیرا مهم ترین اتفاق یادگیری در ذهن می افتد، ذهن مدام در حال پردازش و ساختن است، ذهن انبار اطلاعات نیست بلکه محل ساختن است!
در چنین مدرسه ای رقابت، جایزه، نفر اول و آخر معنی ندارد! به تعریف یادگیری برگردیم! حواس افراد مختلف است و افراد توانایی های مختلفی در به کارگیری حواس خود دارند. تجربه های قبلی افراد باهم متفاوت است و افراد توانایی و علایق مختلف در ارائه ی یادگیری های خود دارند. در چنین موقعیتی به نظر شما رقابت معنی دارد؟ جایزه چه جایگاهی دارد؟
برگردیم داخل خانه که اصلی ترین نقطه ی شروع یادگیری است. در خانه چه اقداماتی را انجام دهیم که مانع فکر کردن، پردازش، بیان و ارایه ی یادگیری ها نشویم؟
بدانیم مقایسه کردن یعنی سعی در یکسان دیدن و مقایسه کردن فرزندان مان حتی با خواهر و برادرش نیز مانند سَمِّ مهلکی است که جان یادگیری فرزندمان را از او می گیرد و دیگر، موضوعات بعدی کنجکاوی اش را بر نمی انگیزاند و برایش هیچ اهمیتی پیدا نخواهند کرد.
کمک کنیم تا مدرسه شوق انگیز، جذاب و عمیق باشد.
داستان ما
این یک واقعیت طولانی است که یک ردی است.
“لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است.”
ما که هستیم
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است و برای شرایط فعلی تکنولوژی مورد نیاز و کاربردهای متنوع با هدف بهبود ابزارهای کاربردی می باشد. کتابهای زیادی در شصت و سه درصد گذشته، حال و آینده شناخت فراوان جامعه و متخصصان را می طلبد تا با نرم افزارها شناخت بیشتری را برای طراحان رایانه ای علی الخصوص طراحان خلاقی و فرهنگ پیشرو در زبان فارسی ایجاد کرد. در این صورت می توان امید داشت که تمام و دشواری موجود در ارائه راهکارها و شرایط سخت تایپ به پایان رسد و زمان مورد نیاز شامل حروفچینی دستاوردهای اصلی و جوابگوی سوالات پیوسته اهل دنیای موجود طراحی اساسا مورد استفاده قرار گیرد.
چه کار میکنیم
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است و برای شرایط فعلی تکنولوژی مورد نیاز و کاربردهای متنوع با هدف بهبود ابزارهای کاربردی می باشد. کتابهای زیادی در شصت و سه درصد گذشته، حال و آینده شناخت فراوان جامعه و متخصصان را می طلبد تا با نرم افزارها شناخت بیشتری را برای طراحان رایانه ای علی الخصوص طراحان خلاقی و فرهنگ پیشرو در زبان فارسی ایجاد کرد.
در این صورت می توان امید داشت که تمام و دشواری موجود در ارائه راهکارها و شرایط سخت تایپ به پایان رسد و زمان مورد نیاز شامل حروفچینی دستاوردهای اصلی و جوابگوی سوالات پیوسته اهل دنیای موجود طراحی اساسا مورد استفاده قرار گیرد.